Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6743 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic pay
U
حقوق اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
stipends
U
حقوق
rights
U
حقوق
pays
U
حقوق
jurisprudence
U
حقوق
jus
U
حقوق
pay check
U
چک حقوق
law
U
حق حقوق
stipend
U
حقوق
law
U
حقوق
laws
U
حق حقوق
laws
U
حقوق
duties
U
حقوق
civil
U
حقوق
salaries
U
حقوق
salary
U
حقوق
paying
U
حقوق
pay
U
حقوق
common law
U
حقوق غیرمدون
personal right
U
حقوق شخصی
common-law
U
حقوق غیرمدون
salaries
U
حقوق دادن
stipendiary
U
حقوق بگیر
stipendiaries
U
حقوق بگیر
vindication
U
استیفای حقوق
personal right
U
حقوق فردی
vindication of rights
U
استیفای حقوق
pay order
U
سندپرداخت حقوق
common law
U
حقوق عرفی
take-home pay
U
حقوق خالص
common-law
U
حقوق عرفی
woman's rights
U
حقوق نسوان
wage earners
U
حقوق بگیران
wage bill
U
لیست حقوق
written laws
U
حقوق مدون
philosophy of law
U
فلسفه حقوق
quayage
U
حقوق بندری
regular salary
U
حقوق دائمی
sources law
U
منابع حقوق
equities
U
تساوی حقوق
regular salary
U
حقوق ثابت
retired pay
U
حقوق بازنشستگی
equity
U
تساوی حقوق
bill of rights
U
اعلامیه حقوق
salary increase
U
اضافه حقوق
salary increase
U
افزایش حقوق
retiring pension
U
حقوق بازنشستگی
substantive law
U
حقوق ذاتی
public law
U
حقوق عمومی
barristers
U
حقوق دان
theory of law
U
فلسفه حقوق
political rights
U
حقوق سیاسی
salary
U
حقوق دادن
human rights
U
حقوق بشر
preventive justice
U
حقوق تامینی
private law
U
حقوق خصوصی
property rights
U
حقوق مالکیت
payroll
U
لیست حقوق
underpay
U
کم حقوق دادن
barrister
U
حقوق دان
rights of throne
U
حقوق سلطنت
jurisprudence
U
حقوق الهی
customs tariff
U
حقوق گمرکی
customs dutios
U
حقوق گمرکی
customs duties
U
حقوق گمرکی
custom duties
U
حقوق گمرکی
civil rights
U
حقوق مدنی
detention of pay
U
ضبط حقوق
droppage
U
کسر حقوق
faculty of law
U
دانشکده حقوق
jurisprudence
U
فلسفه حقوق
gentlemen of the robe
U
حقوق دانها
gentleman of the long robe
U
حقوق دان
pension
U
حقوق بازشنستگی
pensions
U
حقوق بازشنستگی
full pay
U
حقوق تمام
foreign law
U
حقوق خارجی
family law
U
حقوق خانواده
civil rights
U
حقوق اجتماعی
civil law
U
حقوق مدنی
commercial law
U
حقوق تجارت
civil low
U
حقوق مدنی
civi law
U
حقوق مدنی
child law
U
حقوق کودک
business law
U
حقوق تجارت
breach right
U
تجاوز به حقوق
administrative law
U
حقوق اداری
annuitant
U
حقوق بگیر
comparative law
U
حقوق تطبیقی
comparative low
U
حقوق تطبیقی
conjugal rights
U
حقوق زوجیت
statutory
U
حقوق مدون
criminal low
U
حقوق جنایی
criminal low
U
حقوق جزا
criminal law
U
حقوق جزا
due
U
سر رسد حقوق
constitutional law
U
حقوق اساسی
conjugal rights
U
حقوق زناشویی
basic pay
U
اصل حقوق
old age pension
U
حقوق بازنشستگی
law
U
علم حقوق
laws
U
حقوق عدالت
laws
U
علم حقوق
leave with pay
U
مرخصی با حقوق
school of law
U
دانشکده حقوق
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
law of treaties
U
حقوق معاهدات
law of the staple
U
حقوق تجارت
law
U
حقوق عدالت
marital rights
U
حقوق شوهری
maritime law
U
حقوق دریایی
natural law
U
حقوق طبیعی
municipal law
U
حقوق داخلی
pay roll
U
لیست حقوق
money list
U
لیست حقوق
money income
U
مزد و حقوق
matrimonial rights
U
حقوق زناشویی
law of obligations
U
حقوق تعهدات
law merchant
U
حقوق تجارت
islamic law
U
حقوق اسلامی
indisputable rights
U
حقوق ثابته
indefeasible rights
U
حقوق پا برجا
import duty
U
حقوق واردات
harbour dues
U
حقوق بندر
half pay
U
حقوق ناتمام
enfranchisement
U
اعطای حقوق
salaried
U
حقوق بگیر
jurisconsult
U
حقوق دان
jurisprudent
U
حقوق دان
jus cipile
U
حقوق مدنی
law faculty
U
دانشکده حقوق
labour law
U
حقوق کار
l.l.d
U
دکتر در حقوق
keelage
U
حقوق بندری
jus gentium
U
حقوق ملتها
penal code
U
حقوق جزا
penal codes
U
حقوق جزا
jus cipile
U
حقوق مدنی رم
salaried
U
دارای حقوق
compensations
U
حقوق و مزد
accession
U
الحاق حقوق
He was put on trial.
U
او محاکمه شد.
[حقوق]
export charge
U
حقوق صادرات
customs duty
U
حقوق گمرکی
export duty
U
حقوق صادرات
import charge
U
حقوق واردات
import tariff
U
حقوق واردات
export tariff
U
حقوق صادرات
Recent search history
Forum search
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
کارشناس حقوق ثبت اسناد و املاک-مشاور امور ملکی و ثبتی وقیمت گذاری -
1
Keynote address
1
Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1
Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1
The motherboard is also often referred to as the main board.
1
her teaching won't pay enough to send me to law school.
1
i was in the middle of a thick law book
1
however, since this matrix is also symmetrical across its leading diagonal, little more than 50 percent of it need be stored
1
Oem
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com